درکمال بدبختی زندگی می گذرانند،

کسانی که به خارج از ایران فرار کرده، یا مهاجرت نموده، مقیم کشور دیگری شده،یا تابعیت دوگانه دارند، چوب دو سر نجس هستند! یعنی از اینجا رانده از انجا مانده اند. و درکمال بدبختی زندگی می گذرانند، ولی ناچار مانند عروسک کوکی بگویند : آه من خوشبختم! دلیل مهم آن این است که می گویند: نمی گذارند ما برگردیم. معلوم است که برچه اساسی این حرف را می زنند، خودشان می دانند که هرکس برگشته، پست و مقام گرفته و تابحال، کسی به جرم رفتن به خارج، محاکمه یا زندانی نشده است. اما چرا می گویند؟ چون بهانه ای داشته باشند، تا خود را در برزخ درونی تحمل کنند. زیرا خوب می دانند که: خارج هم متعلق به ایران است. واگر قرار بود کسی دستگیر شود، همانجا هم دستگیر می شد. اما ایران معتقد است که اسرائیل و آمریکا، جزیی از خاک ایران است! ممکن است مدتی سرکشی کنند، ولی:( شب دراز است و قلندر بیدار) روزی به این اشغالگری، خاتمه داده خواهد شد. تاریخ ایران گواه بر این امر است. همه ملت های دنیا، ریشه ایرانی دارند. منتهی برخی زمان ها مثل الان، تحولات اجتماعی باعث شده: فرار یا سرکشی کنند، و یا خود را پیروز نشان دهند. زبانهای مختلف، همه از فارسی وام گرفته اند. همه از اولاد حضرت آدم هستند. لذا وقتی زبانهای گوناگون را بررسی کنیم،همگی از یک ریشه اند. فقط برای اینکه خود را تافته ای جدا بافته بدانند، در لهجه یا ادای کلمات تغییراتی دادند! مثلا داود همان دیوید است: یونس و یوناس ، کامران و کامرون!طهماسب و توماس، تا جاییکه حسین را در اسپانیایی، خوزه تلفظ می کنند. و در یمن حوثی! البته مردم یکبار و شاید چندبار تصفیه نسلی شدند! قتل عام ها و حنگها، سیل و زله و نزول عذاب ها، تغییرات را بیشتر کرده است. وقتی طوفان نوح آمد، همه زمین به زیر آب رفت و فقط: کسانی که در کشتی بودند نجات یافتند. اما بازهم از همان افراد کشتی، اختلافها شروع شد: مادها و پارتها و سکاها بوجود آمدند. نژاد هندو اروپایی یا اروپا آسیایی(اوراسیا) اما همه اینها از محلی پخش شدند(اران یا ایران) که کشتی نوح ع، در انجا نشسته بود. اینکه جای دقیق ان را هم نمی توان گقت: به دلیل رانش زمین، در اثر طوفان بوده که بخش هایی از زمین را جدا کرد، و به پنج قاره تبدیل نمود. در طول هزاران سال بعد از نوح نیز، مرکز حکومت های جهانی ایران بوده. کورش کبیر و داریوش بزرگ. ساسانیان و عباسیان که مرکز انها در تیسفون بود. و بغداد فعلی، یک باغ بود. متاسفانه در یکصد سال اخیر بود که: استعمار ابتدا بین عثمانی و ایران جدایی انداخت، بعد هم کل ایران را به 57کشور تقسیم نمود! هنوز هم قصد دارد بنام خاورمیانه جدید، عراق و سوریه و لبنان راهم تجزیه نماید. لهذا کسانی که از تاریخ اطلاع ندارند، برعکس فکر می کنند! و می گویند ایران کشور کوچکی در کنار عربستان است.  در حالیکه عربستان هم مثل اسرائیل، جزء جدایی ناپذیر امپراطوری ایرانیان بوده است. ظهور پیامبر اسلام در مکه، اثبات این مدعا است: زیرا که فرماندار ساسانی مکه، از سوی پیامبر ابقا شد و: حتی پس از مرگش، پسرش حکم گرفت. خاندان پیامبر همه قرشی بودند، یعنی کورشی. و همه ائمه زبان فارسی می دانستند. حتی امام یازدهم با دختر قیصر روم به زبان خودشان صحبت کرد، و او را برای همسری برگزید. چنانچه حضرت علی ع با دختران کسرا، فارسی صحبت، و آنها را برای دو پسر خود خواستگاری کرد. بنابر این همانطور که قران می فرماید: اختلاف زبان و نژاد، فقط برای تنظیم روابط اجتماعی، و اشتباه نگرفتن یکدیگر است. اکنون با شهادت سردار ملی حاج قاسم سلیمانی، همه پی بردند که سیل بزرگ اینترناسیونالیسم به راه افتاده، و ریشه ناسیونالیسم را سوزانده است.

Outsiders: Impure wood!

Those who have fled, emigrated, settled in another country, or have dual citizenship are unclean! That is, they have been driven out of here. And they live in misery, but inevitably they say: I'm lucky! The important reason is because they say: They won't let us go back. It goes without saying that the basic thing is saying this, they know for themselves that anyone has returned, taken office, and so far, no one has been charged, sentenced or sentenced for going abroad. But why say so? Because they have an excuse to endure in the inner limbo. Because they know well: outside Iran belongs to Iran. If anyone were to be arrested, they would be arrested there. But Iran believes that Israel and the US are part of Iranian soil! They may rebel for a while, but: (The night is long and the gulf is awake) Someday this occupation will end. Iran's history attests to this. All nations of the world have Iranian roots. But some times, like now, social change has made them either flee or rebel, or prove themselves victorious. Different languages, all borrowed from Farsi. All are descendants of Adam. So when we look at different languages, they all come from the same root. They just changed their accent or spelling just to make themselves look different! For example, David is the same as David: Jonas and Jonas, Kamran and Cameroon Tahmasb and Thomas, as far as Hussein is pronounced in Spanish, Jose. And in Yemen Houthi! Of course people were once and perhaps several times purified! Massacres, floods, earthquakes, and the downfall of punishment have further aggravated the changes. When the flood of Noah came, all the earth went under water, and only those who were in the ship were saved. But again from the same people of the ship, disputes began: the Medes and the Parthians and the Scythians arose. European Hindu or Asian European (Eurasian) race, but all of them were broadcast from the place (Eran or Iran) where Noah's ship was sitting. The exact location cannot be said: due to landslides, it was caused by a storm that separated parts of the earth, turning it into five continents. For thousands of years after Noah, it has been the center of Iran's global governments. Cyrus the Great and Darius the Great. The Sassanians and the Abbasids, with their headquarters in Tisphon. And the current Baghdad was a garden. Unfortunately it was in the last hundred years: colonialism first split between the Ottomans and Iran, then divided the whole of Iran into 57 countries! It still plans to divide Iraq, Syria, and Lebanon in the name of the New Middle East. So those who are unaware of history think the opposite! And they say Iran is a small country next to Saudi Arabia. While Saudi Arabia, like Israel, was an integral part of the Iranian empire. The emergence of the Prophet of Islam in Mecca proves this: because the Sasanian governor of Mecca was retained by the Prophet and: Even after his death, his son ruled. The family of the Prophet was all Quraysh, that is, Cyrus. And all the imams knew Persian. Even the eleventh Imam spoke with the daughter of the Kaiser of Rome in their own language, and chose her for marriage. If Prophet Ali spoke to the daughters of Kasra, Persian, and petitioned them for his two sons. Thus, as the Qur'an states, the difference of language and race is only to regulate social relations and not to misunderstand one another. Now, with the testimony of National Leader Haj Qassim Suleimani, everyone has come to realize that the great flood of internationalism has begun, and that the roots of nationalism have burned.